گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 26
شماره 35 - دي و بهمن 1381








محتاج توبه ایم
عدالت است اگر چه این موضوع جزء جداییناپذیر » اسماعیل شفیعی سروستانی موضوع و محتواي اصلی این شماره از نشریه موعود
است امّا، موقعیت کنونی مناسبات فردي و اجتماعی مردم ایران ضرورت گفتوگویی « موعود » عموم مطالب و مباحث مهدوي
یأس از تحقق عدالت » عدالت و عدالتخواهی را ایجاب میکند. چرا که هیچ دشمن مهاجم و مسلحی به اندازة » صریحتر دربارة
طومار جسم و جان ملتها را در هم نمیپیچد و استعداد انفعال و گاه خطر کردن را در آنها نمیپرورد. شاید از همین روست که
طی یکصد سال اخیر استکبار صهیونیستی از این حربه به عنوان وسیلهاي براي مقدمهسازي کودتا و حملۀ نظامی در میان کشورهاي
انقلابی و مخالف سلطۀ غرب سود جسته است طی سالهاي اخیر، طولانی شدن انتظار عمومی براي دسترسی به سطح قابل قبولی از
امکانات عادلانه بروز آشفتگی و تغییرات دائمی در ضوابط و مناسبات اقتصادي سیاسی و اجتماعی کشور، زد و بندهاي سیاسی و
ظهور اختلافات وحشتناك جناحی زمینههاي بروز نوعی اعتراض و انتقاد عمومی از جریان حاکم بر مقدرات سیاسی و اجتماعی
کشور را فراهم آورده است نقطه عطف دوم خرداد به نوعی حاصل و محصول وضعی بود که بدان اشاره شد. دلبستگی عمومی
مردم به اسلام ایران و روحانیت از سویی و فقدان گزینهاي دیگر در سال 1376 موجب شد تا مردم به امید خلاصی از وضعی که
شاهد و ناظر آن بودند تمایل عمومی خود را به گزینهاي که در دوم خرداد فراروي آنان قرار گرفته بود نشان دهند. شعارهاي بیمبنا
توسعۀ » توسعه سیاسی و اصلاحات به همان سرعتی رنگ باخت که شعار وارداتی » و عاري از هرگونه مطالعۀ جدي و استراتژیک
سیاسی و فرهنگی و اقتصادي این سرزمین میدان تجربه انواع آراء نخنماي » اقتصادي و فرهنگی پیش از دوم خرداد. گوییا صحنه
قرون 16 تا 19 اروپاي غربی است که هر از چندي جریانی و جناحی به تبع اشارات چند مشاور و مدرس حوزه علوم اجتماعی و
سیاسی و محصلان مدارس امریکایی و اروپایی به امید دستیابی به قدرت حیات عمومی مردم را میدان مجادلات و تاخت و تاز
خود قرار میدهد تا از آب گفلآلود ماهی ثروت و قدرت صید کند و در این میان آنچه میماند سفرة خالی مردمی است که با
جوانمردي و صبوري تمام نظارهگر این وضعاند. امروزه به تبع همه آنچه که طی سالهاي 68 تا امروز بر این سرزمین گذشته 1
مواضع پر قدرت و فعال مردم مسلمان ایران در صحنۀ جهانی و در برابر جهانخواران روي به ضعف و انفعال آورده است 2
امپریالیسم بیش از هر زمان به دستیابی قدرت و سیطره بر مقدرات ایران امیدوار گشته است 3 فقر، فساد، فحشا، اعتیاد و جرم و
جنایت سازمان یافته پهنۀ وسیعی از مناسبات مردم و به ویژه جوانان را در خود فرو برده است 4 زد و بندهاي سیاسی قدرتطلبی و
اختلافات در کنار دم غنیمتدانی و فرصتطلبی پارهاي از مدیران وحدت کلمه را از میان مردم خارج ساخته است 5 اعمال و
اقوال بیضابطه و قانون بسیاري از مدیران و تصمیمگیريهاي عاري از خرد سیاسی جوانان را دچار نوعی انفعال و سرخوردگی
نموده است 6 بیم آن میرود که مسامحه و سهلگیري در اجراي فرامین قرآن و احکام ائمه دین علیهمالسلام در هنگام وضع
صفحه 7 از 57
قوانین و اجراي آن و ادارة کشور، ما را از عنایات آسمانی و امدادهاي غیبی محروم سازد. هشدار که ادامه این وضع دیر یا زود
گردابی بزرگ میآفریند که صالح و طالح نمیشناسد. شیعهخانۀ اهل بیت علیهمالسلام را مستعد ترکتازي اجانب کفار و منافقین
میسازد. حادثه شریف ظهور را (که انقلاب اسلامی طلایهدار آن بود) به تعویق میاندازد. نقمت الهی و شرمندگی در پیشگاه
امام عصر، علیهالسلام را روزي مقدر ما میسازد. خلاصی از این بحران توبهاي بزرگ میطلبد، توبهاي که مسؤولان وزیران وکیلان
سیاست تعرب بعد از هجرت که امروزه بسیاري بدان مبتلایند و تمسک به » مدیران بیش و پیش از همه محتاج آنند و رویگردانی از
ریسمان و حبلمتین ولایت ایران شیعهخانۀ امام زمان علیهالسلام است و ایرانی جوانمردي اهل ولایت این هر دو مسؤولیتی بزرگ بر
دوش همۀ کسانی میگذارد که از خوان آنها برمیخورند. مباد که کافرنعمتی ما را مستوجب وبال و دوري سازد. سردبیر
نیاز عمده کشور ما عدالت است
اشاره : رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیۀاللَّه?خامنه?اي در بیاناتی که به مناسبت نیمه شعبان ایراد داشتند، عدالت و
عدالت?ورزي را برجسته?ترین شعار مهدویت و عمده?ترین نیاز امروز کشور ما دانستند و نکات مهمی را در این زمینه یادآور
شدند که توجه به آنها براي عموم شیعیان و منتظران امام مهدي(ع) و به ویژه کارگزاران نظام جمهوري اسلامی بسیار راه?گشاست.
در آغاز ویژه?نامه عدالت توجه شما عزیزان را به این بیانات جلب می?کنیم. بسم?اللَّه?الرحمن?الرحیم به همه برادران و خواهران
عزیز خوشامد عرض می?کنم؛ به خصوص عزیزانی که از شهرهاي دوردست تشریف آورده?اند. همچنین به همه شما حضار
محترم این عید سعید و میلاد بزرگ را تبریک عرض می?کنم و امیدوارم همه ساعات عمر و تلاش و فعالیت شما، مشمول لطف و
نظر محبت?آمیز آن بزرگوار باشد. جشن میلاد حضرت حجت، عج?اللَّه فرجه و ارواحنا فداه، براي عموم شیعیان، بلکه همه
عدالت?خواهان عالم، یک عید بزرگ است؛ لذا مردم ما در این جشن با همه وجود، با دل و جان، محبت و ارادت خود را به
آستان حضرت بقیۀاللَّه، ارواحنا فداه، ابراز می?کنند. آنچه براي ما - به عنوان دوستداران و معتقدان به امامت و ولایت حضرت
مهدي، سلام?اللَّه?علیه، - مهم است، این است که علاوه بر اظهار ارادت و شادي، از این خاطره تاریخی، یا از این اعتقاد شیعی
درس بگیریم. البته اعتقاد به ظهور مهدي در دورانی از تاریخ، مخصوص شیعه نیست؛ همه مسلمانان، اعم از شیعه و سنی به این معنا
معتقدند؛ بلکه غیر مسلمانان هم به یک صورت معتقدند؛ منتها امتیاز شیعه در این است که این شخصیت نجات?بخش بشریت را با
نام و نشان و خصوصیات می?شناسد و معتقد است او همواره براي دریافت دستور الهی، حاضر و آماده است. هر وقت پروردگار
عالم به او دستور بدهد، او آماده شروع آن کار عظیمی است که بناست بشریت و تاریخ را متحول کند. آنچه ما به عنوان یک درس
و تعلیم معرفتی و عملی از این قضیه باید بگیریم، مهم است. شما برادران و خواهران توجه دارید که برجسته?ترین شعار مهدویت
عبارت است از عدالت. مثلًا در دعاي ندبه وقتی شروع به بیان و شمارش صفات آن بزرگوار می?کنیم، بعد از نسبت او به پدران
أین المعدّ لقطع دابر الظلمه، أین المنتظر لأقامۀ الأمت « : بزرگوار و خاندان مطهرش، اولین جمله?اي که ذکر می?کنیم، این است
یعنی دل بشریت می?تپد تا آن نجات?بخش بیاید و ستم را ریشه?کن کند؛ بناي ظلم ؛» والعوج، أین المرتجی لإزالۀ الجور والعدوان
را - که در تاریخ بشر، از زمان?هاي گذشته همواره وجود داشته و امروز هم با شدت وجود دارد - ویران کند و ستمگران را سر
جاي خود بنشاند؛ این اولین درخواست منتظران مهدي موعود از ظهور آن بزرگوار است. یا در زیارت آل?یاسین وقتی خصوصیات
الذي یملأ الأرض عدلًا و قسطاً کما ملئت ظلماً « آن بزرگوار را ذکر می?کنید، یکی از برجسته?ترین آن خصوصیات این است که
انتظار، این است که او همه عالم - نه یک نقطه - را سرشار از عدالت کند و قسط را در همه جا مستقر کند. در روایاتی .» و جوراً
هم که درباره آن بزرگوار هست، همین معنا وجود دارد. بنابراین انتظار منتظران مهدي موعود، در درجه اول، انتظار استقرار عدالت
است. درد بزرگ بشریت، امروز همین مسأله فقدان عدالت است. همیشه دستگاه?هاي ظلم و جور در سطح دنیا به شکل?هاي
صفحه 8 از 57
مختلف بر مردم جفا کرده?اند؛ بشریت را زیر فشار قرار داده?اند و انسان?ها را از حقوق طبیعی خود محروم کرده?اند؛ اما امروز
این معنا از همیشه تاریخ بیشتر است و رفع این را انسان از ظهور مهدي موعود می?طلبد و انتظار می?برد. مسأله، مسأله طلب عدالت
است. اولین درس عملی از این موضوع این است که نابود کردن بناي ظلم در سطح جهان، نه فقط ممکن است، بلکه حتمی است.
این مطلب بسیار مهمی است که نسل?هاي بشري امروز معتقد نباشند که در مقابل ظلم جهانی، کاري نمی?شود کرد. ما امروز
وقتی با نخبگان سیاسی دنیا از ظلم?هاي مراکز قدرت بین?المللی و سیستم جهانی ظلم - که امروز به سرکردگی استکبار در همه
دنیا وجود دارد - صحبت می?کنیم، می?بینیم آنها می?گویند بله، چیزي که شما می?گویید درست است؛ واقعاً دارند ظلم
می?کنند؛ اما کاري نمی?شود کرد. یعنی مجموعه بزرگی از نخبگان که سر رشته کار هم در دنیا در دست آنهاست، اسیر یأس و
ناامیدي?اند و این یأس و ناامیدي را به ملت?هاي خود سرریز می?کنند و آنها را از این که بتوان نقشه ظالمانه و شیطانی امروز دنیا
را عوض کرد، مأیوس می?کنند. بدیهی است که انسان?هاي مأیوس نمی?توانند هیچ حرکتی در راه اصلاح انجام بدهند. آن
چیزي که انسان?ها را وادار به کار و حرکت می?کند، نور و نیروي امید است. اعتقاد به مهدي موعود، دل?ها را سرشار از نور امید
می?کند. براي ما که معتقد به آینده حتمی ظهور مهدي موعود(ع) هستیم، این یأسی که گریبانگیر بسیاري از نخبگان دنیاست،
بی?معناست. ما می?گوییم نخیر، می?شود نقشه سیاسی دنیا را عوض کرد؛ می?شود با ظلم و مراکز قدرت ظالمانه درگیر شد و در
آینده نه فقط این معنا امکان?پذیر است، بلکه حتمی است. وقتی ملتی معتقد است نقشه ظالمانه و شیطانی امروز در کل عالم قابل
تغییر است، آن ملت شجاعت پیدا می?کند و احساس می?کند که دست تقدیر، تسلط ستمگران را براي همیشه به طور مسلم ننوشته
است. انسان?ها می?توانند تلاش کنند و پرچم عدالت را - ولو در یک نقطه محدود - بلند کنند. شما ببینید ملت?هایی که امروز
در گوشه و کنار عالم زیر فشار ظلم و ستم زندگی می?کنند، اگر این امید را در دل خود بپرورانند که می?شود با ظلم مبارزه کرد،
چه اتفاقی در دنیا می?افتد و چطور ملت?ها بیدار می?شوند. یک روزي ملت ایران هم در پنجه اقتدار رژیم طاغوتی دچار همین
یأس بود؛ ولی امام بزرگوار ما با تعالیم اسلامی، این یأس را از دل?ها پاك کرد و به مردم امید و شجاعت داد. نتیجه این شد که
این مردم به پا خاستند، نهضت کردند، تن به سختی دادند، مبارزه کردند، از جان خود دریغ نکردند و توانستند در این نقطه از
عالم، با عوامل ظلم و نظام ظالمانه و شیطانی مبارزه و آن را ریشه?کن و سرنگون کنند. امروز دستگاه?هاي تبلیغاتی مراکز
استکباري دنیا و روشنفکران وابسته به آنها، در سطح عالم اینطور تبلیغ می?کنند که هیچ حرکتی در مقابل نظم ظالمانه کنونی
ممکن نیست. با فکر انقلاب و آرمان?گرایی مبارزه می?کنند و می?خواهند ملت?ها را متقاعد کنند که به همین وضعیت کنونی
ظالمانه دنیا بسازند و در مقابل آن، هیچ عکس?العملی نشان ندهند. فکر اعتقاد به مهدي، نقطه مقابل این تبلیغات غلط و ظالمانه
است. جوانان و روشنفکران و عموم ملت ما با اعتقاد به ظهور مهدي، علیه?الصلاة والسلام، این اعتقاد راسخ را در دل خود پرورش
می?دهند که نظم ظالمانه جهانی، قابل زوال است و ابدي نیست؛ می?شود با آن مبارزه و در مقابل آن ایستادگی کرد. درس
دیگري که اعتقاد به مهدویت و جشن?هاي نیمه شعبان باید به ما تعلیم بدهد، این است: عدالتی که ما در انتظار آن هستیم - عدالت
حضرت مهدي، علیه?السلام، که مربوط به سطح جهان است - با موعظه و نصیحت به دست نمی?آید؛ یعنی مهدي موعود ملت?ها
نمی?آید ستمگران عالم را نصیحت کند که ظلم و زیاده?طلبی و سلطه?گري و استثمار نکنید. با زبان نصیحت، عدالت در هیچ
نقطه عالم مستقر نمی?شود. استقرار عدالت، چه در سطح جهانی - آنطور که آن وارث انبیاء انجام خواهد داد - و چه در همه
بخش?هاي دنیا، احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسان?هاي صالح و عدالت?طلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان
قدرت با زورگویان حرف بزنند. با کسانی که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمی?شود با زبان نصیحت حرف زد؛ با آنها باید با
زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پیغمبران الهی با زبان نصیحت است؛ اما بعد از آن که توانستند طرفداران خود را گرد بیاورند
و تجهیز کنند، آنگاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریت، با زبان قدرت حرف زدند. شما ببینید در همین آیه کریمه قرآن که راجع
صفحه 9 از 57
براي این که قسط و عدالت را - » لیقوم الناس بالقسط « ، به قسط صحبت می?کند و می?گوید خداي متعال همه پیغمبران را فرستاد
یعنی پیغمبران علاوه بر این که با زبان ؛» و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس « : در جامعه مستقر کنند - بلافاصله می?فرماید
دعوت سخن می?گویند، با بازوان و سرپنجگان قدرتی که مجهز به سلاح هستند با زورگویان و قدرت?طلبان فاسد معارضه و
مبارزه می?کنند. پیغمبر اکرم وقتی به مدینه آمد و نظام اسلامی را تشکیل داد، آیات قرآن را بر مردم می?خواند، به گوش دشمنان
هم می?رسانید؛ اما به این اکتفا نمی?کرد. کسانی که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگویان و زیاده?طلبان و متجاوزان به
حقوق انسان?ها باید خود را به قدرت مجهز کنند. لذا شما می?بینید از روزي که نظام اسلامی به وجود آمد - یعنی اسلام مجهز به
قدرت یک ملت بزرگ و امکانات یک کشور و دولت بزرگ شد - دشمنان اسلام حرکت اسلام را جدي گرفتند و علاقه?مندان و
طرفداران اسلام هم در اطراف و اکناف عالم امیدوار شدند. بسیاري از پیغمبران در میدان مبارزه و جهاد مقدس و قتال قدم
کسانی که خیال می?کنند اسلام باید برود و در گوشه?اي بنشیند و مردان .» و کایّن من نبیّ قاتل معه ربیّون کثیراً « ؛ می?گذاشتند
اسلام و دین فقط زبان نصیحت را به کار بگیرند، اینها دانسته یا ندانسته همان چیزي را می?گویند که مراکز قدرت جهانی آن را
می?خواهند و آرزو می?کنند. مراکز قدرت استکباري از این که رهبران اسلامی در هر گوشه?اي از دنیا بنشینند و گاهی پیامی
بدهند و یک کلمه حرفی بزنند - همچنان که رهبران مسیحی در هر قضیه?اي پیامی می?دهند، نصیحتی می?کنند و جمله?اي
می?گویند - هیچ ترسی ندارند؛ می?دانند این خطري براي آنها نیست. از این که ملت?هاي مسلمان بیدار شوند و تشکیل
حکومت بدهند، از این که ایمان اسلامی آحاد مردم در قالب یک نظام و یک دولت و یک حکومت تجسم پیدا کند، واهمه دارند
و می?ترسند. نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران و دولت جمهوري اسلامی بزرگ?ترین قدم را در این راه برداشت و به برکت
مجاهدت جوان?ها و مردان و زنان مؤمن و فداکار این ملت، اسلام در دنیا به عنوان یک قدرت ظاهر شد. هر چه این قدرت بتواند
خود را مستقرتر و پایدارتر کند، نظم ظالمانه و شیطانی دنیا بیشتر تهدید می?شود. بعضی?ها بی?توجه، از جدایی دین و سیاست
حرف می?زنند؛ یعنی دین را به گوشه?هاي خلوت برانند و انسان دیندار، فقط به نصیحت اکتفا کند. در اینجا نصیحت نمی?تواند
کاري بکند. آنچه می?تواند قدرت?ها را مهار و تهدید کند و با ظلم و فساد مقاومت کند و ریشه ظلم و فساد را برکند یا آن را
متزلزل کند، قدرت الهی و اسلامی است؛ قدرت سیاسی?اي است که در اختیار احکام اسلامی باشد. امام زمان، ارواحنا فداه، با
اقتدار و قدرت و تکیه بر توانایی?اي که ایمان والاي خود او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است،
می?رود گریبان ستمگران عالم را می?گیرد و کاخ?هاي ستم را ویران می?کند. درس دیگر اعتقاد به مهدویت و جشن?هاي نیمه
شعبان براي من و شما این است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدي، ارواحنا فداه، یک آرمان والاست و در آن هیچ شکی نیست؛
اما نباید مسأله را فقط به جنبه آرمانی آن ختم کرد - یعنی به عنوان یک آرزو در دل، یا حداکثر در زبان، یا به صورت جشن - نه،
این آرمانی است که باید به دنبال آن عمل بیاید. انتظاري که گفته?اند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست؛ انتظار به معناي این
است که ما باید خود را براي سربازي امام زمان آماده کنیم. سربازي امام زمان، کار آسانی نیست. سربازي منجی بزرگی که
می?خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین?المللی مبارزه کند، احتیاج به خودسازي و آگاهی و روشن?بینی دارد. عده?اي این
اعتقاد را وسیله?اي براي تخدیر خود یا دیگران قرار می?دهند؛ این غلط است. ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و
دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفه?اي نداریم؛ نه، به عکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا براي
ظهور آن بزرگوار آماده شویم. شنیده?اید، در گذشته کسانی که منتظر بودند، سلاح خود را همیشه همراه داشتند؛ این یک عمل
نمادین است و معنایش این است که انسان از لحاظ علمی و فکري و عملی باید خود را بسازد و در میدان?هاي فعالیت و مبارزه،
آماده به کار باشد. اعتقاد به امام زمان، به معناي گوشه?گیري نیست. جریان?هاي انحرافی قبل از انقلاب تبلیغ می?کردند، الان هم
در گوشه و کنار تبلیغ می?کنند که امام زمان می?آید و اوضاع را درست می?کند؛ ما امروز دیگر چه کار کنیم! چه لزومی دارد
صفحه 10 از 57
ما حرکتی بکنیم! این مثل آن است که در شب تاریک انسان چراغ روشن نکند؛ چون فردا بناست خورشید عالمتاب بیاید و روز
بشود و همه دنیا را روشن کند. خورشید فردا، ربطی به وضع کنونی من و شما ندارد. امروز اگر ما می?بینیم در هر نقطه دنیا ظلم و
بی?عدالتی و تبعیض و زورگویی وجود دارد، اینها همان چیزهایی است که امام زمان براي مبارزه با آنها می?آید. اگر ما سرباز
امام زمانیم، باید خود را براي مبارزه با اینها آماده کنیم. بزرگ?ترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوي و
اخلاقی و عملی و پیوندهاي دینی و اعتقادي و عاطفی با مؤمنین و همچنین براي پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند.
کسانی که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت می?کردند، منتظران حقیقی بودند. کسی که
وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است، آماده دفاع از ارزش?ها و دفاع از میهن اسلامی و دفاع از پرچم برافراشته اسلام
است، او می?تواند ادعا کند که اگر امام زمان هم بیاید، پشت سر آن حضرت در میدان?هاي خطر قدم خواهد گذاشت. اما آن
کسانی که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را می?بازند و زانوانشان سست می?شود، کسانی که براي مطامع
شخصی خود حاضر نیستند هیچ حرکتی را که مطامع آنها را به خطر می?اندازد، انجام بدهند؛ اینها چطور می?توانند منتظر امام
زمان به حساب بیایند؟ کسی که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه?هاي صلاح را آماده کند و کاري کند که
بتواند براي تحقق صلاح بایستد درس مهم دیگري که وجود دارد، این است که حکومت آینده حضرت مهدي موعود، ارواحنا
فداه، یک حکومت مردمی به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متکی به ایمان?ها و اراده?ها و بازوان مردم است. امام زمان،
تنها دنیا را پراز عدل و داد نمی?کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بناي عدل الهی را در سرتاسر عالم
استقرار می?بخشد و یک حکومت صد درصد مردمی تشکیل می?دهد؛ اما این حکومت مردمی با حکومت?هاي مدعی مردمی
بودن و دمکراسی در دنیاي امروز از زمین تا آسمان تفاوت دارد. آنچه امروز در دنیا اسم دمکراسی و مردم?سالاري روي آن
گذاشته?اند، همان دیکتاتوري?هاي قدیمی?اي است که لباس جدید بر تن کرده است؛ یعنی دیکتاتوري گروه?ها. اگر رقابت هم
وجود دارد، رقابت بین گروه?هاست و مردم در این میان هیچ کاره?اند. یک گروه به قدرت دست پیدا می?کنند و در سایه قدرت
سیاسی?اي که همه زمام امور کشور را در اختیار او می?گذارد و با سوء استفاده از این قدرت، ثروت و پول و سرمایه را به نفع
خود گردآوري می?کند و آنها را در راه به دست آوردن دوباره قدرت مصرف می?کند. دمکراسی?هاي امروز دنیا بر پایه
تبلیغات دروغ و فریبنده و مسحور کردن چشم?ها و دل?هاست. امروز در دنیا هر جا که شعار دمکراسی می?دهند، شما ببینید براي
تبلیغات کاندیداهاي ریاست جمهوري و یا نمایندگان مجلس چه کار می?کنند. پول خرج می?کنند. دمکراسی در پنجه اقتدار پول
اسیر است. مردم سالاري امام زمان - یعنی مردم سالاري دینی - با این روش، به کلی متفاوت است. این که بنده تأکید می?کنم
باید مراقب سوء استفاده?هاي مالی در دستگاه?هاي قدرت وابسته به حکومت بود، به خاطر این است. زیان بزرگ فساد اقتصادي
در دستگاه?هاي دولتی این است که پول را در خدمت قدرت و قدرت را در خدمت پول به کار می?گیرد و دور باطلی به وجود
می?آید. از قدرت و داشتن مسؤولیت و مدیریت در بخش?هاي مختلف براي جمع?آوري ثروت و پول سوء استفاده بشود؛ بعد
همان پول مجدداً در خدمت خریدن آراء رأي?دهندگان قرار گیرد؛ حالا یا خریدن آشکار - که در خیلی جاها در دنیا معمول
است پول بدهند - یا خریدن پنهان با شیوه?هاي گوناگون؛ یعنی با خرج کردن?هاي گوناگون، جلب محبوبیت کنند. وقتی با
تبلیغات فریبنده پر خرج، آراء مردم را به سمت خود جلب کنند، این مردم سالاري و دخالت مردم نیست؛ رأي مردم در اینجا بازیچه
شده است. در نظام اسلامی که مظهر کامل آن، حضرت بقیۀاللَّه، اروحنا فداه، است. فریب و حیله?گري براي جلب آراء مردم،
خودش جرم است؛ استفاده از قدرت براي به دست آوردن پول، یکی از بزرگ?ترین جرائم است. آنجا یاران حضرت مهدي
موظفند در سطوح پایین زندگی کنند. نظام اسلامی ما پرتو کوچکی از آن حقیقت درخشان است. ما هرگز این ادعا را نکردیم و
نمی?کنیم، اما باید نشانه?اي از او داشته باشیم. در نظام اسلامی، مراکز قدرت و کسانی که دستگاه?هاي مختلف و مدیریت?ها و
صفحه 11 از 57
امضاها را در اختیار دارند، باید به جمع ثروت شخصی براي خود به عنوان یک گناه نگاه کنند. اگر اینطور شد، آنگاه دست?ها و
دامن?ها پاك خواهد ماند؛ والاّ اگر مسؤولی که فلان تجارت خارجی و فلان مناقصه بزرگ در اختیار اوست، فلان پروژه مهم و پر
خرج زیر امضاي اوست و فلان صندوق پول زیر کلید اوست، به خودش اجازه دهد براي منافع شخصی و جمع?آوري ثروت براي
خود یا نزدیکانش، از این امکان - که متعلق به کشور و مردم است - استفاده کند، همان چیزي اتفاق خواهد افتاد که در کشورهاي
دچار سیستم?هاي ظالمانه در گذشته و امروز در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنی ثروت در یک نقطه متمرکز خواهد شد و جمع کثیري
دچار محرومیت و فقر خواهند شد؛ این تبعیض است؛ این چیزي است که اسلام براي مبارزه با آن آمده است. ما هم که مدعی
ما رأیت نعمۀ موفورة إلاّ و فی « : اسلام هستیم، باید با آن مبارزه کنیم. این که امیرالمؤمنین - طبق نقل نهج?البلاغه - می?فرماید
یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشته?اي به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایع شده فراوانی وجود دارد؛ ؛» جانبها حق مضیع
مظهر اصلی و مصداق عمده آن همین است که کارگزاران و مسؤولان حکومت با استفاده از نفوذ و قدرت راحت بتوانند از
امکانات عمومی استفاده کنند؛ بانک?ها راحت وام بدهند؛ مراکز گوناگون، امکان استفاده از زمین، آب، هوا، تجارت و وارد
کردن و صادر کردن را در اختیار آنها بگذارند، ناگهان ببینید کسانی که دستشان از مال دنیا تا اندکی پیش خالی بود، حالا
ثروت?هاي گزاف پیدا کرده?اند؛ ظاهر کار هم قانونی است. من یک وقت گفتم قانوندان?هاي قانون?شکن، خطرناك?تر از
همه?اند؛ کسانی که قانون را خوب بلدند، پیچ و خم?ها و دالان?هاي تودرتوي قانون را خوب می?شناسند، اما خودشان
قانون?شکن?اند؛ بدون این که معلوم بشود که کارشان قانون?شکنی است. اگر خداي نکرده چنین چیزي براي ملت ما رواج پیدا
کند، یک فاجعه است؛ این چیزي است که با نظام اسلامی و با انتظار مهدي موعود کاملًا منافات دارد؛ این حدي است که من از
مسؤولان خواسته?ام. به مسؤولان بارها گفته?ام، تأکید هم کرده?ام، باز هم می?گویم و پاي این مطلب ایستاده?ام؛ باید با فساد در
دستگاه?هاي دولتی و دیگر دستگاه?هاي حکومتی مبارزه بشود. متعهد این مبارزه، خود مسؤولان قواي مختلف هستند. در درجه
اول، براي جلوگیري از فساد در دولت، خود مسؤولان دولتی، خود وزرا و خود مدیران ارشد مسؤولند؛ نگذارند در مجموعه?هاي
آنها فساد به وجود بیاید. اگر آنها بخواهند مبارزه کنند و اگر این مبارزه را جدي بگیرند، بهتر از هر کس خواهند توانست مبارزه
کنند. البته باید حواسشان جمع باشد که دامن?هاي خود را پاکیزه نگهدارند. این را همه بدانند؛ کسی که خودش آلوده به فساد
باشد، قادر نخواهد بود با فساد مبارزه کند. خود مسؤولان باید با هشیاري و دقت، با این پدیده مبارزه کنند. اگر خداي ناکرده
مدیران در مقابله با فساد در دستگاه?هاي خود کوتاه بیایند، ناگزیر باید قوه قضاییه وارد میدان شود. دستگاه قضایی هم باید
بی?اغماض و بدون ملاحظه، هر جا فساد و یا عملی را بر خلاف قانون و در جهت سوء استفاده ملاحظه کرد، با آن مقابله کند.
برادران و خواهران عزیز! نیاز عمده امروز کشور ما عدالت است. امروز ما به عدالت احتیاج داریم. مردم از تبعیض رنج می?برند.
مسؤولان کشور - که بحمداللَّه مسؤولان ارشد کشور مؤمن و پاکیزه?اند - اگر می?خواهند آنچه را که نیاز حقیقی مردم است،
اعمال کنند، باید به عدالت بیندیشند. اگر فکر و انگیزه عدالت در دل?ها زنده باشد، آنگاه فرصت، کار و توفیق براي باز کردن
گره?ها یکی یکی به وجود خواهد آمد؛ بیکاري و مسائل اقتصادي و مشکلات وجود دارد، حل می?شود و مسأله رشد علم در
دستگاه?هاي علمی و در دانشگاه?ها ممکن خواهد شد. ملت عزیز ما با ایمان ناب و پاکی که دارد خواهد توانست در مقابل
تهدیدهاي جهانی همچنان با استقامت و سرافرازي و با قدرت و شهامت بایستد و متجاوزان سلطه?طلب و سیطره?طلب جهانی را از
نزدیک شدن به مرزها و حریم این ملت برحذر بدارد. پروردگارا! ملت ما را سرافراز کن؛ جوانان ما را حفظ کن؛ پروردگارا!قلب
مقدس ولی?عصر را از ما راضی بفرما.
آشفتگی در مفهوم مبنا و مصداق
صفحه 12 از 57
اسماعیل شفیعی سروستانی اشاره : آنچه تقدیم میشود متن بازنویسی شدة مصاحبهاي است با همین عنوان که به مناسبت طرح
موضوع عدالت در این شماره موعود آماده شده و فراروي خوانندگان محترم قرار میگیرد. این متن در عین سادگی زبانی حاوي
نکاتی کلیدي در طرح موضوع عدالت و عدالتخواهی است که امید میرود مقبول طبع افتد. انشاءالله بیشتر مردم وقتی سخن از
عدالت به میان میآید ذهنشان متوجه دو موضوع میشود: اول آنها از عدالت موضوع برابري در نان برابري در امر معیشت و خورد
و خوراك را میبینند و دوم مصداقش را در مباحث مربوط به ضرب و شتم و کتک خوردن و احتمالًا کم و زیاد شدن چیزي از
حقوقی و اقتصادي منحصر میکنند. این مسأله چند علت دارد: یکی اینکه این دو » خودشان میدانند. آنها عدالت را در دو وجه
موضوع در میان مردم عینیتر و شایعتر است یعنی از صبح تا شب در خیابان در خانه در محل کار و در روابط اجتماعی این مسأله
برایشان ملموس است و نیاز به تأمل و تفکر و ژرفاندیشی و نگاه کلی به امور حیات ندارند. مسئلهاي که مبتلا به همه مردم است
همه شکم دارند، همه جسم دارند. به همین خاطر کم و زیاد و بد و خوبش را زود لمس میکنند و چون مناسبات اجتماعی دارند و
با هم مراوده دارند، معامله میکنند، دعوا میکنند آن را هم زود میفهمند. به همین دلیل است که تقریباً به نوعی این چنین جا
افتاده که تا میگوییم موضوع عدالت یا عدل یا امام عدل یا امثال اینها ذهنها به سرعت متوجه این دو وجه میشود. در محاکم هم
وقتی مراجعه بکنید میبینید بیشتر آنچه که مورد مجادله و مناقشه واقع شده از این نوع است اما از وجوه دیگر نه سخن به میان
میآید، نه خیلی کسی پیگیر موضوع میشود. به همین دلیل چه بسا در محاکم هم آنچه که به عنوان قانون مضبوط است به عنوان
قانون جزا و به عنوان شناسایی مجرم و جرمشناسی و امثالهم منحصر به این دو موضوع میشود و مصادیق دیگر این موضوع اصلًا
تعریف نشده است دلیل دیگر هم اینکه متأسفانه طی قرون مختلف بزرگان و اندیشمندان ما موضوع عدل عدالت و ضرورت رسیدن
به عدالت را در این دو دسته از مصادیق اسیر و از تبیین آنها غفلت کردهاند. نتیجه این تلقی یک ظلم بزرگ به خود موضوع عدالت
شده است منحصر کردن عدل و عدالت در چند موضوع و مصداق ساده خود ظلم بزرگی است مطلب دیگر؛ به دلیل آنکه مسلمین
طی قرون متمادي کمتر عملًا و رسماً همپا و همراه امام عدل و حاکم عادل درگیر با مناسبات اجتماعی اقتصادي و حکومتی شدند
این غفلت بزرگ بر آنها عارض شده عمومی هم شده تا جایی که آرام آرام پیگیري جدي موضوع عدالت از دستور کار علما و
فقها خارج گردیده است چه بسا اگر که حاکمان عادلی بر سرزمینهاي مسلمین حکومت میکردند یا معصومین ع به حقیقت در
مصدر امور بودند به دلیل اشرافشان به همه مناسبات فردي و اجتماعی مردم عدل را در شکل عمومی و در میان همه مناسبات جاري
نموده و منحصر در این دو سه نوع مصداق معین نمیکردند. این هم یکی از دلایلی است که باعث شده ما امروز وقتی از عدل
گفتگو میکنیم فقط دو سه مصداق آن را در خاطر آوریم بنابراین از نظر من اول باید این نگاه از قید آزاد و بعد تبدیل به یک نگاه
ساري و جاري در همه مناسبات شود و به شکل فراگیر و فرهنگی همه چیز را دربر بگیرد که در این صورت نخست لازم است که
خود موضوع عدل فهم شود؛ دوم اینکه درك شود که حیات و ممات مردم تنها منحصر به معیشت و خورد و خوراك آنها نیست و
فلاح و رستگاریشان هم تنها منوط به این نیست همچنانکه ماندنشان در گستره دین هم تنها در گرو معیشتشان نیست بسیاري از
مناسبات دیگر هست که به فلاح و رستگاري یا شقاوت و نگونبختی آنها دامن میزند و امکان ماندن در یک حیات طیبه یا عکس
آن را که ما امروز شاهدش هستیم فراهم میکند. گسترة عدل و عدالتخواهی بسیار وسیع است متأسفانه ما در مناسباتمان هیچ چیز
را سر جاي خود قرار نمیدهیم عدل نقطه وسط میزان است که تعادل و همبستگی را در دو طرف یک موضوع بوجود میآورد و
عدالت به معنی سر جاي خود قرار دادن هر امر و هر چیزي است این موضوع کاملًا با مساوات متفاوت است اشتباهی که خیلی از
مردم میکنند و خیلی از ما میکنیم این است که وقتی از موضوع عدل گفتوگو میشود آن را با موضوع مساوات یکی میدانیم
عدل تنها به معنی مساوات نیست به دلیل همین برداشت از عدالت است که مثلًا وقتی میخواهند از عدالت در روابط زن و مرد
سخن بگویند، گمان میکنند اگر هر کاري مردها کردند زنها هم بکنند، این مصداق عدل است در صورتی که این سخن درست
صفحه 13 از 57
نیست عدل تنها به معناي مساوات نیست وقتی بخواهیم چیزي را بین کسانی تقسیم بکنیم تساوي ملاك نیست عدل ملاك است و
عدل هم برمیگردد به موازین دیگري که قابل تأمل است که جاي گفتگوي آن اینجا نیست عدل قرار دادن هر چیزي سر جاي
خودش است و عادل کسی است که بتواند هر چیزي را به حقیقت سر جاي خودش قرار بدهد تا امکان سیر و سفر و حرکت عمومی
به سمت خداوند محقق شود. بنابراین در واقع وقتی شما سخن از عدل به میان میآورید چه بخواهید چه نخواهید باید ملاك و
مبنا اعلام بکنید. این یکی از مشکلات ماست که وقتی سخن از عدل به میان میآوریم مبنا برایش ذکر نمیکنیم از همینجاست که
گاهی اوقات در حالی که قصد تحقق عدالت را داریم به سمت ظلم میرویم آنچه که در تفکر دینی و تفکر شیعی مطرح است این
است که هر چیزي سر جاي خودش قرار بگیرد، اما متناسب و مطابق با فرمان و حکمخداوند و رسول خدا(ص ، در غیر این صورت
شما هر چیزي را با فرض و گمان خودتان یعنی با فرض و گمان غیر خدا و غیر کلام معصوم ع تقسیم کنید و با هر دقتی هم که این
کار را انجام بدهید چون مطابق و مبتنی بر حکم خدا و رسول خدا و ائمه معصومین ع ، نیست به صورت طبیعی شما از مدار عدل
خارج میشوید. چون عدل و محقق ساختن عدل نیازمند مبناست این موضوع مبنا و مرجع میخواهد. وقتی مبنا و مرجع مورد غفلت
قرار بگیرد، چیزي به نام عدل تحقق پیدا نمیکند. این مبنا و مرجع در تفکر خاص شیعی و دینی چیزي جز کلام خدا و کلام ائمه
معصومین و نبیاکرم ص و عقل نیست (البته این عقل هم متکی به وحی یا عقل هدایت است . دلیلش اینکه خدا عادل است اسم
عدل اسم خداست کلامش کلام عدل است و نبی برگزیده او مأمور به عدل است و مأمور به اینست که قسط را جاري بکند؛ لقد
أرسلنا رسلنا بالبیّنات و أنزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقومالنّاس بالقسط * همانا ما پیامبران خود را با ادله و معجزات براي مردم
فرستادیم و برایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت روي آورند... یعنی در واقع میشود گفت که از
سوي خداي عادل براي تحقق عدالت کتاب و بینات در میان مردم جاري شده نبی و کتابش و آنچه که در اختیار اوست و حتی
حدید که میفرماید: و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید. یعنی ابزار اجراي عدالت را هم فرستاده کتاب هم که مبناي آن است و به آن
مراجعه میشود، نبی (حجت خدا) هم کسی است که اجازه دارد مجري باشد و صلاحیت دارد اعمال کند و همه بودن و نبودن در
اینجا معنی پیدا میکند. بودن و نبودن آدمی مقصد و مأواي آدمی و آنچه که براي او طراحی شده باید در نقطه عدل قرار بگیرد، تا
عدالت مناسبترین زمینه رشد و کمال انسانها و بهترین راهی است که آنها را به مقصد میرساند و » بتواند حرکت کند. به عبارتی
اصلًا بدون آن امکان حرکت نیست آدمی اجازه رشد پیدا نمیکند، اجازه سیر اکمالی پیدا نمیکند. این حرکت موجب میشود
که آدمی در مسیر کمال قرار بگیرد و در غیر این صورت آنقدر موانع سر راه او واقع میشود که نمیتواند حرکت بکند این مطلب
بسیار جدي و مهم است حرکت فردي و جمعی بدون تکیه به میزان و عدل به صورت طبیعی و در سیر تدریجی انواع موانع را
میآفریند. از آنجا که ما ملاکمان آیات و احادیث است عرض میکنم این موضوع مبنا و مرجع میخواهد و مبنا و مرجع جز کتاب
خدا و جز کلام نبی خدا نیست لذا، اول باید به موضوع عدل فراگیري و گستردگی آن و سپس به مبنا و مرجعی که میخواهیم
براساس آن عمل کنیم بیندیشیم و متوجه باشیم که مقصد تعریف شده رسیدن به آن جامعه عادله است این مبنا و مرجع هیچوقت
نگفته که مقصد خوردن است مقصد خوراك است مقصد دنیاست مقصد رفاه است مقصد سکناي همراه با رفاه و گستره زمین و
در عالم مادي است چنان که وقتی از عدالت سخن گفته میشود، موضوع عدالت تنها در این مصداقهاي ساده معنی پیدا نمیکند.
بلکه میگوید هر چیزي سر جاي خودش قرار بگیرد. وقتی میگویید هر چیزي سر جاي خودش قرار بگیرد؛ اگر برگردیم به آدمی
میبینیم آدمی یک وقتی درگیر با امر معاش است پس باید مایحتاج او و خورد و خوراك او به همراه عدل و میزان عدل در میانشان
جاري شود تا شکمهایشان گرسنه نماند و تعدي و تجاوز به هم نکنند و عدل تبدیل به قانونی بشود تا حدود مناسب روابط اجتماعی
انسانها و روابط اقتصادي آنها تعریف پیدا کند. اما، آدمی تنها گرفتار این موضوع نیست این انسانها در میانه شهر (زندگی
اجتماعی هم باید روابطشان مبتنی بر عدل باشد هم رابطه شهر با آنها مبتنی بر عدل باشد و اگر شما این شهر را مبتنی بر عدل و
صفحه 14 از 57
قانون عادلانه نساخته باشید این ارتباط ارتباط درستی نیست یعنی هر چند هم که این انسان عادل باشد و بخواهد متناسب با قانون
عدل خود را حراست بکند حلقه واسطی ندارد که خود را با این شهر سازگار کند. چون آن شهر روي یک ساختار دیگري بنا شده
و پیش میرود و الزاماً روابط عادلانه را درهم میریزد. پس روابط انسان باید مبتنی بر عدل تنظیم شود. حالا نکته اینجاست که خود
این شهر هم باید به وسیله انسان عادل ساخته بشود، خود این شهر باید براساس قوانین مقبول امام عدل و عادلانه طراحی و ساخته
شده باشد. در غیر اینصورت اصلًا شهر با این انسان سازگاري پیدا نمیکند! خودش در اعوجاج است در تزلزل است شما وقتی
انسان را وارد این شهر میکنید، شهر باید به گونهاي باشد که تحقق عدل را در میان مناسبات ممکن بکند. شما وقتی میآیید در
یک شهري مجموعهاي از آسمانخراشها را میسازید که در آن چشمها مشرف بر جان و مال و نوامیس مردم است چگونه ممکن
است عدل رعایت شود؟ وقتی شهر به گونهاي ساخته شده که هواي این مردم آب این مردم و مایحتاج جمع کثیري از مردم را که
در گستره این خاك زندگی میکنند، میبلعد! به صورت طبیعی شما را در بستر ظلم میاندازد و به دلیل اینکه میخواهید این شهر
را نگه دارید تا بر سر شما آوار نشود فساد را بر سر شما آوار میکند، انواع و اقسام وسایل مدرن را در آن به کار میگیرید که این
وسایل مدرن هم سرمایه کلانی از عموم مردم را میخورد. این امر باز شما را به ظلم نزدیکتر میکند. و حتی امکان اینکه اینها
بتوانند در مسیر عدل قرار بگیرند غیر ممکن است وقتی هم که براي تنظیم روابطشان از این ادوات و ابزار استفاده میشود ادبی بین
مردم جاري میشود که این ادب از جنس عدل نیست این ادب خود ظالمانه است مثلاً نوعی اشرافیگري را رواج میدهد،
اشرافیگرياي که وقتی جاري میشود بیماري اخلاقی و بیماري فرهنگی را در میان مردم جاري میسازد. وقتی دربارة ظهور و
حضور امام زمان ص میگویند که ایشان ناودانهایی را که در کوچهها سرازیرند برمیگرداند. در واقع میگوید که وقتی شما در
داخل این نظام شهري زندگی میکنید نمیتوانید بیایید ناودانتان را در کوچه نصب بکنید و آبی را که روي پشتبام خانه شماست
بر سر مردم بریزد. حالا ببینید که این شهر و شهرسازي چه بلایی دارد سر مردم میآورد. انواع و اقسام ظلمها را حاکم میکند. لذا
میخواهم بگویم در این نظام شهري و شهرسازي میبایست مجموعه دستورالعملهایی که اگر مراعات بشود شهري مبتنی بر عدل
ساخته میشود و اگر مراعات نشود شهري مبتنی بر ظلم ساخته میشود کشف شود و شهري که امروز ما در آن زندگی میکنیم
ظالمانه ساخته شده است و زمینۀ ایجاد ظلم فراوان است یعنی هم زمینهساز ظلم است و هم ظالمانه است و اگر جاي کوچکی هم
شما بخواهید مبتنی بر عدل بسازید این نوع شهر ویرانش میکند. این در شهرسازي در خانه هم همین است شما اگر بخواهید خانه
بسازید خوب قانون عدلتان چه میگوید؟ عدل ارتباط نزدیک با معروف و منکر دارد. اصلًا ظلم خودش یک منکر بزرگ است و
اقامه عدل یعنی یک اقامه معروف بزرگ این دو در پیوند با همدیگر هستند. اگر معروف را جاري کنید یعنی در مسیر عدل طی
طریق میکنید و اگر منکر را جاري کنید در مسیر ظلم معروف و منکر چیست شما در خانهاي زندگی میکنید که در این خانه براي
دور ماندن از چشم نامحرمان باید سرتاسر سال در تاریکی بسر برید. خوب این منکر است یا معروف است مردم در خانه و حیاط
خانه خود هم امنیت ندارند، زیرا چشمانی مشرف بر اعمالشان و گوشهایی در حال شنیدن صدایشان است یعنی یک منکر بزرگ
دارد اتفاق میافتد، امنیت ندارید، یعنی حریم ندارید، حریم معروف استو حریمشکنی منکر است این خانه سازيهاي متداول
حریمها را میشکند و به خاطر اینکه حریمی براي شما باقی نمیگذارد مصداق منکر است و از مصادیق عدل هم نیست شما هوا
براي تنفس کردن ندارید منکر است یا معروف است صداي شما را غیر میشنود و از اسرارتان مطلع میشود، نگاهها بر محارمتان
مشرف میشوند. این منکر است یا معروف است معلوم است که منکر است وقتی شما در میان این آپارتمانها زندگی میکنید از
بخش زیادي از حیات بیبهرهاید، معروف است یا منکر؟! عدل است یا ظلم ! شما وقتی که آزاد نیستید و فراغت بال ندارید و صدا
و صوت خلوتتان را میشکند و امکان اینکه بخواهید در این خلوت نسبت و ارتباط با آسمان داشته باشید و ذکر خدا کنید ندارید،
معروف است یا منکر است ضمن آنکه این نوع شهرسازي مردم را وادار به نوعی عدول از حق میکند، مردم مسرف میشوند و به
صفحه 15 از 57
اسراف و به تبذیر روي میآورند. یعنی آن نظام شهري و آن خانهها و آن شهرسازي آنها را وادار میکند به سمت اسراف و به
سمت تبذیر بروید، این هم از مصادیق منکر است و لذا کشف مصادیق معروف و منکر در نظام شهرسازي و امحاي منکر و ابقاي
معروف ضروري است نبیاکرم ص میفرمایند یکی از مشخصات آخرالزمان این است که بازارها به هم نزدیک میشوند. این جمله
یعنی اینکه در آخرالزمان ظلم فراگیر میشود. شما وقتی داخل این شهر زندگی میکنید و رفت و آمد میکنید سرتاسر شهر شما
بازار است کوچهها پس کوچهها، بالاي سر شما، زیر پاي شما، خیابان شما، همه جا بازار است اصلًا بازار مرکز اصلی شهر است
میبینید که طرح ترافیک در مرکز اصلی شهر است یعنی شهر بازار مدار است شهر بازار محور است و وقتی هم که سرتاسر یک
شهر تبدیل به بازار شود، اخلاق سوداگرانه بر روابط مردم حاکم میشود، روابط مردم بر سودا و داد و ستد و سودجویی تنظیم
میشود، باب رفق بسته میشود، باب سخا بسته میشود، باب مدارا بسته میشود. شهر به صورت طبیعی مردم را از مدار عدل خارج
میکند و اینها را در منکر غرقه میسازد. در مناسبات دیگر هم همین روال جاري است مثلًا تعلیم و تربیت تعلیم و تربیت شقوق
گوناگونی دارد یکی از شقوق ساده آن عبارت است از این که آنچه ما به بچهها میدهیم 1 باید منجر به تحقق موضوع عدل در
میان مناسباتشان شود؛ 2 باید منجر به تقویت روحیه عدالتخواهی در آنها شود؛ 3 باید جهت حرکت عمومی بچهها را به شکل
کلان و نگاه عمومی متوجه عدل و جامعه عادله کند. اما شما نظام آموزش و پرورش را نگاه کنید. از سادهترین روابطی که در نظام
آموزش و پرورش ما هست تا عالیترین و بزرگترینش میتوانید معروف و منکرهایش را کشف کنید یعنی میتوانید بفهمید کجا
عدل هست کجا نیست اگر شما بخواهید عدل را در آموزش و پرورش جاري بکنید اول باید تمام تعاریف را بازنگري بکنید، چون
هر چه تعریف دارید از انسان از حیوان از جهان از اشیاء، از هر چیزي .. یک جایش نقص دارد. این تعاریف باید مبتنی بر کلام حق
باشد، باید در آنها تجدیدنظر شود. در صورتی که ما میآییم انسان را تک ساحتی مادي مبتنی بر دریافتهاي صرفاً سکولاریستی
که حاصل تفکر فرهنگ غربی است در کتابهایمان تعریف میکنیم وجه درونی و نفسانیش را هم از روانشناسی اخذ میکنیم که
هیچ کدام مبتنی بر عدل نیست و تنظیم روابطش را هم به علماي جامعهشناس میسپاریم وقتی هم اینها در مباحث اقتصادي درگیر
میشوند با قانونمنديهاي اقتصاددانان غیر مسلمان غربی روابط اقتصادیشان را تنظیم میکنیم و بعد انتظار داریم که در این جامعه
مؤمن پرورش پیدا کند. چنین چیزي محال است چون این نگاهش به عالم ظالمانه است تعاریفی که از عالم و آدم گرفته ظالمانه
است اخلاقی که بر حیاتش جاري شده ظالمانه است به عبارتی چون نگاه نگاه مادي و غربی و مبتنی بر تفکر سکولاریستی است
این نگاه را با هر روشی در جامعه جاري کنیم منجر به عدالت مطلوب و رفع ظلم نخواهد شد. چون اصلًا این نگاه مبتنی بر چیزي
است که منجر به تحقق عدالت نخواهد شد. طبیعی است که چیزي که به عدل نینجامد به ایمان نخواهد انجامید. اصلًا ایمان و عدل
همسنگ هم هستند. شما وقتی میگویید اصول اعتقادي در اصول اعتقادي چه چیز را وارد میکنید؟ عدل را به عنوان اصل اعتقادي
وارد میکنید؟ یعنی در واقع ایمان و عدل در هم تنیدهاند. چیزي که منجر به عدالت نشود اصلًا منجر به ایمان هم نمیشود. چیزي
هم در مقوله ایمان وارد نمیشود الا آنکه از جنس عدل باشد. این دو اصلًا از هم جدا نیستند. در صورتی که در همین آموزش و
پرورش در سطوح مختلف آن وقتی شما پنج شش نوع مدرسه دارید به صورت طبیعی جامعه را بیمار میکنید؛ نسل نوآموز را بیمار
میکنید؛ تحقیر میکنید؛ و طبقاتی آیا اجازه دارید این نظام طبقاتی را در بین مردم جاري بکنید؟! وقتی که این دانشآموز شما در
. میان شهر، خودش را با دوست خودش با همکلاسی خودش یا با همسن پینوشت : * سوره حدید، آیه 25
عکس خانوادگی در جهانی پر از نابرابري
اشاره: تمدن غرب در آغازین سالهاي قرن بیست و یکم با بحرانهاي جدي و فزایندهاي روبروست . آرمانهاي مدرنیته به
شعارهاي میان تهی تبدیل شده و مدینه فاضله انسان غربی عملا به مسلخی براي عدالت و انسانیت درآمده است . سه آرمان و
صفحه 16 از 57
آرزوي بزرگ انسان ;یعنی حقیقت، عدالت و معنویت، اکنون در تمدن مادي غرب به زوال و انزوا گراییده است و بیشک
میتوان بحران عصر ما را به بحران حقیقت، بحران عدالت و بحران معنویت تعبیر کرد . در مقاله حاضر که همزمان با برگزاري
الشرقالاوسط به چاپ رسیده نویسنده نیم نگاهی به بحران عدالت و افزایش فقر و نابرابري » اجلاس هزاره در نیویورك، در مجله
در جهان داشته است . اگر چه از زمان انتشار مقاله مدتی گذشته است اما ظرافتی که در نگاه نویسنده وجود داشته ما را بر آن
داشت که در ویژهنامه عدالت اقدام به عرضه آن کنیم . رهبران کشورهاي جهان که به ابتکار سازمان ملل متحد براي شرکت در
اجلاس هزاره در نیویورك گرد همآمدند، در اولین روز کاري خود در این اجلاس، در کنار یکدیگر به صف ایستادند تا به گفته
عکس خانوادگی بگیرند . این عکس مثل هر عکس خانوادگی دیگري، به ناچار » کوفیعنان دبیر کل سازمان ملل متحد یک
قربانی پیشگوییها و پیشبینیها خواهد شد به راستی چرا این رهبران در کناریکدیگر ایستادند؟ فلان رهبر که لبخند ملیحی بر لب
دارد به چه میاندیشد و چرا چشمان فلان رهبر را غبار غم پر کرده است؟ چند سال بعد، اشتیاق به گذشته موجب میشود این
پیشگوییها ابعاد جدیدي به خود بگیرند، آیا زمانی که این عکس گرفته شد دنیا مکانی بهتر و امنتر نبود؟ الان بیلکلینتون
کجاست؟ او را به خاطر داري؟ البته، او رئیسجمهوري بود که به دلیل رابطه با آن زن، مشکلات بسیاري را متحمل شد . . . راستی
عکس خانوادگی ، » اسم آن زن چه بود؟ آیا این عکس ولادیمیر پوتین است؟ آن موقع چقدر جوان بود، بیچاره پوتین! ولی این
بیش از آنچه که به نظر میرسد واقعیت را در پشتخود پنهان کرده است . شاید بشریتخانواده واحدي با شاخهها و شعبههاي
گوناگونی باشد . به نظر میرسد این خانواده بزرگ دربردارنده برادران فقیر و پسر عموهاي مسکینی است که در خانوادههاي
عادي به چشم نمیآیند . بررسی سیاستی که از طریق آن بتوان میزان فقر در جهان را به ضعف میزان کنونی کاهش داد، از جمله
اجلاس هزاره به آن پرداخته شد . این هدفی بود که بیش از پنجسال پیش نیز در اجلاس دیگري که در » مسایل مهمی بود که در
شهر کپنهاك برگزار شد مورد بررسی قرار گرفته بود . شرکت کنندگان در اجلاس سران هزاره در اقدامی که به معناي اعتراف به
شکست در دستیابی به هدف اجلاس قبلی بود، سال 2015 را به عنوان موعد جدید دستیابی به این هدف تعیین کردند . ولی این
اقدام به چه معناست؟ به این معناست که خانوادهاي که در نیویورك عکس یادگاري گرفت، برخی از واقعیتهاي تلخ را پذیرفته
است . یک واقعیت این است که بیش از یک چهارم جمعیت جهان با درآمدي کمتر از یک دلار در روز و نیمی از جمعیت جهان
با کمتر از دو دلار در روز و نزدیک به 70 % از ساکنان کره زمین نیز با کمتر از سه دلار در روز زندگی میکنند . اما در روي دیگر
برادران و عمو زادههاي بسیار ثروتمند را میبینیم که فقط 10 % از جمعیت کره زمین را شامل میشوند ولی » این سکه، گروهی از
حدود 80 % از کل درآمد جهان را در اختیار دارند . به عنوان مثال یک شهروند عادي سویسی سالانه 40 هزار دلار درآمد دارد که
پسر عموي سودانی او است . به این ترتیب، جهان تا کنون هیچگاه از نظر فقر و غنا به نابرابري زمان کنونی » معادل 100 برابر درآمد
نبوده است . بدتر این که شکاف بین ثروتمندان و فقرا طی 15 سال آینده روز به روز عمیقتر خواهد شد . ابراز امیدواريهایی که
عکس خانوادگی صورت گرفت، هیچ چیز را تغییر نداد . هر محقق علوم سیاسی میفهمد هرنظامی » در نیویورك پیش از گرفتن
که بر پایه چنین نابرابري تشکیل شود، بیثباتی یکی از اجزاي جداییناپذیر آن است . او درك میکند که بیثباتی عامل بروز
بحرانهایی است که به شکلهاي مختلف بروز میکنند که از این میان میتوان به درگیري خشونتآمیز داخلی بین جناحها و
گروههاي رقیب براي دستیابی به قدرت و کنترل منابع کمیاب اشاره کرد . خصومتها و کینههاي قومی و مذهبی و حتی قبیلهاي
در این نوع خشونتها نقش دارند، ولی همواره به عنوان یک کاتالیزور یا تشدید کننده عمل میکنند . علت واقعی بروز چنین
خشونتهایی این است که نظام موجود نمیتواند حداقل نیازهاي تمامی جوامع بشري را براي حفظ موجودیت اقتصادي و فرهنگی
آنها تامین نماید . این سخن را به معناي نگاهی مادي به علوم سیاسی تلقی نکنید، بلکه قصد من این است که نشان دهم تا زمانی
که بعضی جوامع مجبورند نان خود را از دهان بعضی جوامع دیگر بربایند، همواره امکان توسل به خشونت در جهان وجود خواهد
صفحه 17 از 57
داشت . بیلکلینتون، رئیسجمهور آمریکا، در خلال سخنرانی خود در اجلاس سران هزاره در نیویورك، بهطور تلویحی اعلام کرد
بیش از پنج میلیون انسان طی ده سال گذشته بر اثر این قبیل درگیريهاي داخلی جان خود را از دست دادهاند . افزایش میزان
مهاجرت از کشورهاي جنوب به شمال یا از کشورهاي فقیر به سوي کشورهاي ثروتمند، یکی دیگر از شکلهاي بروز بحرانی است
که در آن زندگی میکنیم . در داخل ایالات متحده، اروپایی تبارها که زمانی اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل میدادند اکنون
به اقلیت تبدیل شدهاند . اخیرا یک مطالعه بر روي ساکنان انگلستان نشان داد که سیاهپوستان و رنگینپوستان طی چهار دهه آینده
اکثریت جمعیت انگلیس را تشکیل خواهند داد . پانزده کشور عضو اتحادیه اروپا طی پنجاه سال گذشته 30 میلیون مهاجر به خود
جذب کردهاند و پیشبینی میشود که تقریبا همین تعداد مهاجر طی دو دهه آینده در این کشورها استقرار یابند . مهاجرت، فقط
کشورهاي ثروتمند شمال را تحت تاثیر قرار نمیدهد . حتی بنگلادش که یکی از فقیرترین کشورهاي جهان است مهاجرانی از
کشور برمه را به خود جذب میکند و یمن که یک کشور با درآمد سطح پایین در جهان به شمار میرود مقصد مهاجران فراري از
سومالی و سودان است . بحران و مهاجرت در داخل تعداد زیادي از کشورهاي جنوب مانند یک انفجار جمعیتی در جریان است .
میانگین زاد و ولد در کشورهاي در حال توسعه به هیچوجه قابل مقایسه با میانگین بسیار پایین زاد و ولد در کشورهاي ثروتمند
نیست . بدون مهاجرت تقریبا هیچکدام از این کشورهاي بزرگ صنعتی قادر نخواهند بود جمعیت کنونی خود را حفظ کنند . در
صورتی که نتایج مطالعات موردي کنونی درست از آب درآید، طی قرن جاري اقوام ساکن حداقل سه کشور اروپایی شامل آلمان،
ایتالیا و اسپانیا بهطور کامل محو خواهند شد . پینوشت: 1) عنوان اصلی این مقاله صورة عائلیۀ لعالم تطفی علیه المساواة است که
در مجله الشرق الاوسط در تاریخ 10 سپتامبر 2000 میلادي برابر با 20 شهریور 1379 منتشر و در صفحه 28 شماره 41 مجله ترجمان
سیاسی، ترجمه آن آورده شده است .
گفتمان